از طرف--- به این بازی دعوت شدم راستش زیاد بلد نیستم "ترین" انتخاب کنم چون می دونم که از حکمت خدا مطلع نیستم و شاید مثلا همون بدترین تصمیم زندگیم یه جا به نفعم تموم شده و من بی خبر موندم. حالا برم جواب بدم ببینم چی میشه ...
بدترین اتفاق زندگی شما: جدا شدن از 1 دوست
خوبترین اتفاق زندگی شما: سفر مکه. تولد 1 داداش کوچولو (حامی)
بدترین تصمیم زندگی شما: یادم نمیاد. شاید ادامه ندادن ......![نگران نگران](http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/17.gif)
بزرگترین پشیمانی زندگی شما: جوابی مشابه بالایی البته قسمت دوم بالایی
فرد تاثیرگذار در زندگی شما: مامان و بعضی از دوستام
آیا به معجزه اعتقاد دارید؟: تا چه معجزه ای باشه. مثلا وقوع بعضی اتفاق ها که باورش برامون غیرممکنه، به نظرم معجزه ست. ولی اینکه مثلا یه روزی بلند شم راه برم، نه.
چه آرزویی دارید؟: رسیدن به آرزوهام. سلامتی و از دست ندادن عزیزانم
چقدرخوش شانس هستید: ای. کمی تا قسمتی
خیانت: اهل بد حرف زدن و فحش دادن نیستم. تنها موردی که انقدر عصبیم می کنه که نمی تونم خودم را کنترل کنم و ناخواسته یه چیزی از دهنم می پره، وقتیه که در مورد خیانت چیزی بشنوم یا ببینم.![عصبانی عصبانی](http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/14.gif)
عشق: اصلا نمی تونم بگم خوب یا بد. درسته باعث انگیزه میشه ولی انقدر از نکات درد آورش دیدم و شنیدم که نمی تونم بگم مطلقا سفیده مگر اینکه زمینی نباشه و خدایی باشه که اونم ما کجا و.....
دروغ: دیوونه میشم از دست اونایی که مثل نقل و نبات ازش استفاده می کنند. نمیگم اصلا دروغ نمیگم ولی وقتی واقعا دیگه چاره ای ندارم
مجبور میشم یه کوچولو جوری که به کسی ضرری نرسونه (با کمال شرمندگی) دروغ بگم. البته خیلی خیلی کم پیش میاد.
ازچه کسی بدتان می اید؟: از خائن. از دورو. از متظاهر. از اونی که زیر قول و وعده ش میزنه. از اونی که احترام به شخصیت آدم ها سرش نمیشه
آیا تا به حال دل کسی را شکسته اید: حتما شکوندم
دلیل انتخاب اسم وبلاگ: قبلا توضیح دادم و فکر می کنم بی ربط به خودم و دلیل نوشتنم نباشه
از میان بچه های وب چه کسی رو بیشتر دوست دارید؟: نمی تونم 1 نفر را انتخاب کنم چون بارها پیش اومده 1 نفر بار اول بوده به وبم سر زده ولی انقدر محبت داشته که همون بار اول هم به دلم نشسته و دوسش داشتم.
تعریفی اززندگی خود: گاهی وقت ها وقتی بر میگردم عقب و دقیق میشم رو زندگیم، یه جاهایی واقعا باورم نمیشه که تونستم تحمل کنم و از اون مرحله بگذرم اون وقته که میگم فقط و فقط اون بالا سری دستم را گرفت و نذاشت بشکنم.
واژه های زیر یادآور چه هستند:
هلو: موقع عکس انداختن![چشمک چشمک](http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/3.gif)
اشک: آبی بر آتش دل که متاسفانه یا خوشبختانه خیلی مواقع ازش محرومم
خواهرشوهر: اگر تا آرنج هم بره تو عسل باز خواهرشوهره
رنگ چشم شما: قهوه ای سوخته
رنگ موردعلاقه شما: یاسی بنفش سفید (در کل رنگ های شاد)
جواب تلفن و ارتباطات: امااااااااااااااااااان که خیلی از وقتم پای تلفن می گذره. هیچ درمانی هم نداره![هیپنوتیزم هیپنوتیزم](http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/43.gif)
کلام آخر: آن دردهایی که ما را نمی کشند ما را قوی تر می سازند.